نمونه ای از کارهای کاراموزان در عرصه


نکات یادگیری از پرستاران (کارورزی در عرصه پرستاری کودکان و نوزادان)

نام و نام خانوادگی دانشجو: م.ن

نوع فعالیت: نکات یادگیری از پرستاران

خانم طباطبایی(پرستار)، بخش اورژانس، 24/12/90، شیفت عصر-

   بیمارانی که قرار است جراحی شوند، به سرم آن ها الکترولیت kcl افزوده نمی شود.پتاسیم الکترولیتی که منجر به استراحت غشای سلولی می شود و بیشترین تاثیری که دارد بر عضله میوکارد قلب است و اختلال در عمل هدایت قلب ایجاد می نماید، بنابراین احتمال ایست قلبی را حین عمل جراحی افزایش می دهد، به این خاطر قبل از عمل جراحی به سرم اضافه نمی شود.

منبع: سوزان س، اسملتزر و دیگران، پرستاری داخلی جراحی برونر و سودارث/ درد، الکترولیت، شوک، سرطان، مراقبت پایان عمر. ترجمه: نیره ابراهیمی، زهره پارسا یکتا، زهرا تذکری، ژیلا عابد سعیدی، منصوره فراهانی. ویرایش یازدهم. تهران: سالمی: جامعه نگر، 1386. ص: 101

خانم علیپور(پرستار)، بخش اورژانس، 18/12/90، شیفت صبح- 

  آمپول ب کمپلکس و آمپول ویتامین ث با میکروست به صورن انفوزیون داده می شود و حتما باید دور میکروست پوشیده شود، چون دارو حساس به نور است. ویتامین ث دارویی است که باید در ظروف دربسته و مقاوم به در برابر نور و غیر فلزی و بدور از حرارت و نور خورشید و در درجه حرارت 30-15 درجه سانتی گراد نگهداری شود.

منبع: خدام رامین. راهنمای جیبی کاربرد داروهای ژنریک ایران. ویراست پنجم.تهران: دیباج، 1386. ص:1005.

خانم موسوی (پرستار)، بخش جنرال، 23/1/91، شیفت صبح- 

  آمپی سیلین دارویی است که محلول تهیه سده را حداکثر نیم ساعت می توان نگهداری نمود. محلول تهیه شده آمپی سیلین بین 72-2 ساعت برحسب نوع محلول استفاده شده، قابل نگهداری است.

منبع: خدام رامین. راهنمای جیبی کاربرد داروهای ژنریک ایران. ویراست پنجم. تهران: دیباج، 1386. ص:70.

آقای کریم آبادی(پرستار)، بخش اورژانس، 10/12/90 شیفت صبح.

-    لیدوکائین برای کودکان ممنوع می باشد، چون باعث حساسیت می شود (مخلوط کردن پنی سیلین یا سفتریاکسون با لیدوکائین ممنوع می باشد). مهم ترین عوارض جانبی لیدوکائین، ایست قلبی و تنفسی و شوک آنافیلاکسی می باشد.

منبع: خدام رامین. راهنمای جیبی کاربرد داروهای ژنریک ایران. ویراست پنجم.تهران: دیباج، 1386. ص:551.

خانم طباطبایی (پرستار)، بخش اورژانس، 10/12/90 شیفت صبح.

-    تستGH، زمانی انجام می شود که نسبت به سن کودک، قد و وزن با هم همخوانی نداشته باشند و اصولا در اختلالات رشدی درخواست می شود.

-    کودکانی که فنی توئین  و فنوباربیتال دریافت می کنند، حتما باید اسید فولیک دریافت نمایند. مصرف طولانی مدت داروهای ضد صرع با عث کاهش حجم توده استخوانی می گردد. به همین علت یکی از مراقبت ها در بیماران دریافت کننده دارو های ضد صرع، رژیم غذایی حاوی ویتامین د و کلسیم و اسید فولیک می باشد.

منبع: درسنامه پرستاری کودکان ونگ. ترجمه مهناز سنجری، مهناز شوقی، ویرایش هشتم. تهران; جامعه نگر، 1387.ص 806.

نکات یادگیری از پزشکان (کارورزی در عرصه پرستاری کودکان و نوزادان)

خانم دکتر محمدیان، اورژانس، 18/12/90 شیفت صبح

1.    اسپره سالبوتامول هر 6 ساعت به صورت استنشاقی تجویز می شود.

2.    عکس ریه و نیم رخ گردن برای لوزه سوم گرفته می شود.

خانم دکتر عموئیان، بخش جنرال، 16/1/91، شیفت صبح

1.    علل تشنج در کودکان می تواند عفونت های کودک مثل مننژیت، مسمومیت با داروها و قطع مصرف دارو، ضربه به سر، تب، وراثت و یا ایدئوپاتیک باشد.

2.    تب تشنج febrile seizure،  مشخصه دارد، به دنبال تب 38.8 درجه سانتی گراد ایجاد می شود، یک بار در 24 ساعت اتفاق بیفتد و از نوع تونیک کلونیک باشد. حتما باید کودک در سن نه ماهگی تا پنج سالگی باشد.

  تشنجی که به دنبال ضربه به سر ایجاد می شود:

Immediate بلافاصله بعد از ضربه به سر ایجاد می شود، به علت صدمه مکانیال می باشد و یکی دو ثانیه اتفاق می افتد.

Early onset هفته بعد از ضربه به سر ایجاد می شود و به علت هموراژی می باشد.

Late onset  سال بعد از ضربه به سر ایجاد می شود و در نتیجه اسکاری است که در بافت مغز بر جای می گذارد.

زمانی که کودکی تشنج می کند در شرح حال باید سوالاتی از قبیل که چند بار اتفاق افتاده است، چه مدت طول کشیده است، چگونگی تشنج، چه درمان هایی صورت گرفته است، اولین بار است که رخ داده است یا قبلا هم اتفاق افتاده، آیا در خانواده سابقه تشنج وجود دارد را پرسید.

 همه نوع تشنج به دنبال ضربه به سر ایجاد می شود به غیر از absence   

قرص والپروات سدیم قابل خرد کردن و حل کرن و نصف کردن نیست، اثرش از بین می رود.

نباید دوز داروهای ضد تشنج به ویژه باربیتورات ها را کم یا زیاد کرد، مگر این که باعث راش شود.

در صورت بروز راش، داروی ضد تشنج قطع نمی شود، فقط دیازپام به صورت وریدی داده می شود. 


حکایت کوتاه: کوچکترین کم کاری از نظر آن ها بزرگ تلقی می شود

بهار 1391

امروز تنها دو دانشجو در بخش اورژانس بودیم، طبق معمول همیشه سرپرستار تقسیم کار کرد و هرکدام از ما با یک پرستار کار می کردیم. همه ی کار هایی را که به ما محول می شد؛ انجام می دادیم و حتی به همدگیر هم در کار های بخش کمک می کردیم که پرسنل از ما رضایت داشته باشند. در شیفت صبح اصولا پرسنل با تجربه شیفت می دهند و کوچکترین کم کاری از نظر آن ها بزرگ تلقی می شود؛ بویژه اگر از جانب دانشجو هم باشد. ساعت سیزده، آشپزخانه به دانشجویان غذا می دهد و اگر دیرتر برویم، نمی توانیم غذا بخوریم. از سرپرستار اجازه گرفتیم و گفتیم که تمام کارهای بخش را انجام داده ایم و گزارش کارهایی را که انجام داده ایم به پرستاران مسئول گفته ایم. همین که سرپرستار خواست به ما اجازه بدهد که برویم، پرستاری از اتاق رو به روی ایستگاه پرستاری بیرون آمد و گفت: کی گفته شما همه ی کارا رو انجام دادین؟ بیاید بهتون نشون بدم که کارا رو انجام ندادین؟ من و دوستم با تعجب به پرستارنگاه کردیم و من گفتم، ایرادی ندارد، آن کار را هم انجام می دهیم، بعد ما را بر سر تخت ها برد و گفت این بیمارانی که تازه پذیرش شده اند، مشخصاتشان را روی برد ننوشته اید. اول خیلی تعجب کردم، چون تا آن موقع، کار کردن در بخش را محدود به پرونده ها و پروسیجر ها می دانستم اما بعد از این حادثه، متوجه شدم که وقتی در بخش مسئولیت به دانشجو می دهند، همه ی کارها را شامل می شود از نوشتن مشخصات بیمار روی برد تا اجرای پروسیجر. خلاصه مشخصات را روی برد نوشتیم و دیگر از سرپرستار برای گرفتن نهار اجازه نگرفتیم، خود سرپرستار به آشپزخانه زنگ زد و گفت که آیا نهار برای دو دانشجو دارید یا خیر؟ سپس به ما گفت که خسته نباشید و می توانید بخش را ترک کنید. 




حکایت کوتاه بالینی: گاهی برای کمک به دیگران باید از خودت بگذری

بهار 1391

امروز آخرین شیفتی بود که در بخش جنرال داشتم، کلا سه دانشجو شیفت عصر داشتیم که 2 تا از همکلاسی ها با مربی هماهنگ کردند و شیفت خود را به صبح انتقال دادند و من در این بخش پرکار جنرال تنها باید شیفت می دادم. وقتی وارد بخش شدم، پرستاران گفتند که یک دانشجوی دیگر هم داریم، با شنیدن این جمله خوشحال شدم از این که حداقل باید نصف کارهای بیماران را انجام دهم نه کل کارهای بخش. داشتم کارت های دارویی را با کاردکس چک می کردم که داروهای ساعت 14 را آماده کنم، ناگهان خانم بارداری با روپوش وارد تریتمنت شد و کنار من ایستاد و گفت داری دارو آماده می کنی؟ من فکر کردم که پرسنل است. گفتم بله. گفت بیا با هم آماده کنیم و گفتم شما بنشینید، خودم انجام می دهم. خلاصه داروهای را تنهایی آماده کردم، تنهایی دادم و تا دارو ها تمام شد، تقریبا ساعت 14:30 بود. پاهایم خیلی درد گرفته بود، وقتی صندلی خالی در ایستگاه پرستاری دیدم، سریع نشستم و گفتم خیلی خسته شدم. پرستار به من گفت چرا تنهایی این کارو کردی، می خواستی به این دانشجو هم بگی که کمکت کنه. خیلی تعجب کرده بودم و با تعجب گفتم فکر کردم ایشان پرسنل است. سپس پرستار گفت پس شما مسئول دارو و کنترل علائم حیاتی باشید و این دانشجو مسئول سرم و کنترل جذب و دفع. من گفتم چشم. با این دانشجوی باردار صحبت می کردم و ازش پرسیدم که چند وقته بارداری؟ گفت تقریبا 10 روز دیگر زایمان می کنم. وقتی این را شنیدم، بهش گفتم پس چرا شیفت میای؟ باید استراحت کنی. گفت چند تا شیفت دیگه که بیام، فارغ التحصیل می شم و تو شیفت ها پرستارا به من کار های سبک می دن. من هم چون از سختی شرایطش مطلع بودم، بهش گفتم شما فقط کارهای نوشتنی را انجام بدید، مثلا گزارش پرستاری و چارت علائم حیاتی. من خودم بقیه کارها را انجام می دم. شروع کردم به آماده کردن داروهای ساعت 16، تا دارو ها را همراه با پرسنل دادم، ساعت 16:45 شد. همیشه این ساعت برای چای می رفتیم. دانشجو رفت و به من گفت که بیا برویم اما من گفتم شما برو، من کار دارم. کارم تموم شد، خودم میام.  بعد باید علائم حیاتی کل بیماران را می گرفتم، علائم حیاتی را گرفتم تا تمام شد، تقریبا ساعت 17:30 بود و بعد نشستم چارت کردم، سپس دانشجو آمد و گفت چرا چای نیامدی و گفتم کار داشتم. بعد رفتم سرم کل بیماران را چک کردم که آن هم مشکل خاص خود را داشت، بچه ها چون رگ هایشان ضعیف است، زود رگ شان خراب می شود و باید شستشو داده شود. این رگ را درست می کردم، رگ بعدی خراب می شد، اعصابم خرد شده بود، تحت فشار زیادی بودم اما می گفتم باید تحمل کنم و دیگه چیزی به ساعت 19:30 نمانده است. کنترل جذب و دفع را هم بستم و ساعت 19:20 دیگر تمام کارهایم را انجام داده بودم، پرسنل به من گفتند که واقعا خسته نباشی و دانشجوی باردار کلی از من تشکرکرد و به پرسنل گفت که به خاطر کمک به من حتی چای هم نیامد و من گفتم که باید برای کمک به دیگران گاهی از خود گذشت و من آن روز واقعا خودم را فراموش کرده بودم و از خودم گذشتم.


مضمون روايتي از اميرالمؤمنين(ع): شخص مؤمن صبح و شام خودش را متهم مي‌كند و در هر حادثه‌اي به نقصي برخورد كند، ابتدا به خود توجه مي‌كند كه او چه نقصي داشته است. توصیه امام علی (ع) را در بازاندیشی ها مدنظر قرار دهید.


بازاندیشی: دانشجویی هم که می خواد کار درست انجام بده، میگن نمی خواد

1-    چه اتفاقی افتاد؟

امروز اولین روزی بود که شیفت عرصه کودکان خود را در بیمارستان کودکان شروع کرده بودم. سرپرستار تقسیم کار کرد و من باید با آقای ... در واحد فوریت کار می کردم. هوا فوق العاده سرد بود و اکثر مراجعه کنندگان جهت تزریق پنی سیلین، سفتریاکسون، سالبوتامول استنشاقی مراجعه می کردند. بعد از چندین دفعه مشاهده ی تست پنی سیلین و نحوه ی تزریق پنی سیلین، با مباحثه علمی با آقای...، ایشان متوجه شد که من تئوری ام خوب است. همه اش به من می گفت، تئوری و محفوظات را ولش کن، اومدی سر کار هیچ کدوم به دردت نمی خوره. همه رو اینجا یاد می گیری، برو خوش باش و از دوران دانشجویی ات استفاده کن. چون ایشان فرد باتجربه ای بود، محترم بود و من با حفظ احترام به ایشان گفتم که از دوران دانشجویی ام خوب استفاده می کنم و تعریف خوب از فردی به فرد دیگر متفاوت است و دیگر ادامه ندادم. در واحد فوریت، هیچ یک از دانشجویان اجازه ندارند که تزریقات انجام دهند، اما آقای .... به من این اجازه را دادکه تست پنی سیلین انجام دهم. کاملا پراتیکی عمل کردم و به مریض گفتم که آستینت را پایین نزن، به محل تزریق دست نزن و 15 دقیقه دیگه پیش پزشک برو که محل تزریق را ببیند. اصلا آقای... اجازه نداد که حرفم تمام شود، خیلی سریع پنبه الکل روی محل تزریق گذاشت،آستین مریض را کشید پایین و گفت اینو ولش کن، بعدش هم به من گفت که نمی خواد این توصیه ها را بکنی، انجام تست فقط نوعی رفع تکلیف است، ولش کن، به ما چه! پزشک خودش دارو تجویز کرده و خودش هم مسئول است. من سکوت کردم، چون با چنین آدمی با چنین افکاری اصلا جای بحث کردن ندارد.

2-    احساسات و افکارتان چه بود؟

خیلی ناراحت شدم. تا حالا ندیده بودم که یکی از پرسنل در مقابل حرف منطقی هم گارد بگیره و خلاف آن را به بیمار توصیه کنه و شخصیت علمی مرا نزد همراه بیمار زیر سوال ببرد. پرستاران همیشه در مقابل اشتباهات دانشجویان این چنین برخورد می کنند اما این یکی واقعا استثنا بود که دانشجویی هم که با انگیزه در سیستم کار می کنه، انگیزه اش را می گیرند. برای جامعه ی پرستاران هم تاسف خوردم، چرا همیشه ما فکر می کنیم که پزشک مسئول است، درست است پزشک به اندازه ی تجویز دارو و پرستار به اندازه ی تزریق دارو مسئول است.

3-    خوب و بد این تجربه چه بود؟

خوب این ماجرا آن جا بود که من علی رغم توصیه هایی که پرستار از قبل به من کرده بود، به حرف هایش گوش ندادم و بعد از انجام تست، به بیمار توصیه های لازم را نمودم. بد این ماجرا آن جا بود که پرستار شخصیت علمی مرا زیر سوال برد و من سکوت کردم. سکوت من شاید باعث شود که همین رفتار را با دانشجویی دیگر داشته باشد.

4-    چه درسی از این موقعیت گرفتید؟

آدم ها برای توجیه کارهای اشتباه خود، کارهای درست دیگران را زیر سوال می برند که کارهای اشتباهشان مشخص نشود. اگر فردی در محیط کار مرا به اشتباه راهنمایی کرد، راهنمایی اشتباه را نپذیرم و فقط آماده ی پذیرش راهنمایی های خوب جهت بهبودی سریع تر بیماران باشم و سعی کنم با رفتار خودم بر محیط و پرسنل تاثیر بگذارم نه این که از محیط تاثیرات منفی بپذیرم.

5-    چه کار های دیگری می توانستید انجام دهید؟

از آن جایی که از قبل با این پرستار آشنا شده بودم و به نگرش ایشان پی برده بودم و دانشجو هم حق انجام تزریقات در فوریت را نداشت، بهتر بود اصلا تست را انجام نمی دادم که پرستار بخواهد شخصیت مرا زیر سوال ببرد. یا این که بعد از مشاهده ی چنین برخوردی با من دانشجو، بهتر بود به سرپرستار، رفتار این پرستار را منتقل می نمودم که دانشجویان را به انجام کارهای نادرست تشویق ننماید.

6-    اگر دوباره اتفاق بیفتد، چه خواهید کرد؟

در مقابل رفتار پرستار پس از توصیه های منطقی به بیمار، سکوت نمی کنم و به سرپرستار اطلاع می دهم چرا که وجود چنین افرادی در سیستم پرستاری، کل جامعه پرستاری را زیر سوال می برد.


معرفی یک مورد کودک مبتلا به آرتریت روماتوئید جوانان

نام دانشجو: .....نام بیمار: .....

شماره پرونده:  .... آدرس بیمار: ....شماره تماس بیمار: .....

مقدمه:

آرتریت روماتوئید جوانان بیماری اتوایمیون التهابی است که سبب بوجود آمدن اشکال مختلفی از آرتریت در کودکان می شود. یک بیماری مفصلی و خارج مفصلی است که با نوع آرتریت روماتوئید بزرگسالان متفاوت است. این بیماری یک سینوویت مزمن غیر چرکی است که در آن عضلات، تاندون ها، اعصاب، عروق، کبد و احشاء دیگر گرفتار می شوند. سه معیار در این بیماری وجود دارد از جمله؛ مخصوص دوره شیرخوارگی تا قبل از 16 سالگی است، مدت عارضه ی مفصلی باید بیش از 6 هفته باشد و ثابت بودن مفصل یا مفاصل درگیر(1). یک بیماری نادر است که بروز آن 90-80 در هر 000/100 کودک می باشد(2). در دو مرحله ی سنی 5-2 سالگی و 12-9 سالگی بیشتر بروز می کند و در دختر ها شایع تر از پسر هاست. علت اصلی این بیماری ناشناخته است اما فاکتورهایی چون علت ایمونولوژیک، علت عفونی، علل هورمونی، تغییرات آب و هوا و تغییرات غذایی، فاکتور جنس و جنسیت دختر، سابقه ی خانوادگی در ایجاد این بیماری مطرح می باشد. این بیماری به سه شکل پلی آرتیکولر (بیشتر از 5 مفصل را گرفتار می کند و در  ایران 56 درصد است)، پوسی آرتیکولر (کمتر از 4 مفصل را مبتلا می سازد و در ایران 34درصد است) و سیستمیک (توام با علائم عمومی چون تب زیاد، بثورات روماتوئیدی و آرتریت متعدد است و در ایران 10 درصد می باشد). نوع سیستمیک وخیم ترین شکل بیماری است و کمترین شیوع را در ایران دارد. در این نوع کودک بد حال بوده و برای هفته های متوالی دچار تب های شدید با درجه حرارت 39.4 درجه سانتی گراد می گردد. معمولا همراه با بثورات، اسپلنومگالی، هپاتومگالی و لنفادنوپاتی نیز وجود دارد. یافته های قالب در این بیماری بخصوص وقتی تب حداکثر است، تحریک پذیری، دردهای مفصلی و عضلانی می باشد. بثورات روی تنه و اندام ها بروز می کند، با نوسان تب ظاهر و محو می شوند و به ندرت با خارش همراه هستند(1). لکوسیتوز، کم خونی، تورم کبد و طحال و غدد لنفاوی را دارند. پریکاردیت و میوکاردیت نیز ممکن است رخ دهد.

عامل سرولوژیکی مشخصی برای تشخیص بیماری وجود ندارد. سرعت سدیمانتاسیون در دوره فعال بیماری ممکن است افزایش یابد. ممکن است طبیعی هم باشد. افزایش آن بستگی به درجه ی عفونت دارد. کم خونی شایع است. آزمایش آگلوتینین از نطر فاکتور های روماتوئیدی غالبا با افزایش سن، مثبت می شوند. یافته های رادیولوژیکی متغیر بوده ولی اولین تظاهرات شامل عریض شدن فضاهای مفاصل می باشد. درمان اختصاصی برای این بیماری وجود ندارد(3). هدف از درمان حفظ عملکرد مفصل، پیشگیری از تغییر شکل فیزیکی و تسکین علائم می باشد. چهار دسته دارو های ضد التهاب غیراستروئیدی، داروهای ضد روماتوئیدی تدریج الاثر، کورتیکواستروئیدها و داروهای ایمنوساپرسیو و سیتوتوکسیک در درمان این بیماری به کار برده می شود.

هدف از این مطالعه، معرفی یک مورد کودک مبتلا به آرتریت روماتوئید جوانان می باشد(1).

معرفی مورد:

بیمار دختر 8 ساله ای است که در تاریخ ... به علت تب، سرفه، راش، لنفادنوپاتی گردنی و آرترالژی پاها به بیمارستان ارجاع داده شده است. براساس شرح حالی که از مادر گرفته شد، از هفت روز پیش دچار لنفانوپاتی یک طرفه گردن (سمت چپ)شده است که به دنبال آن دچار تب شد و در منزل اقدام خاصی برای آن صورت نگرفت، مختصری سرفه داشت، سرفه ها خشک بود، یک نوبت تهوع و استفراغ نیز داشت که بعد از خوردن غذا بود. راش های ماکولوپاپولر از اندام تحتانی شروع شد و سپس به کل بدن انتشار یافت و با هر بار تب دارد شدن، راش ها ظاهر می شدند. از چند هفته ی قبل دچار آرترالژی هر دو مچ پا شده بود اما از یک هفته قبل از بستری تشدید شده است، طوری که با راه رفتن درد داشته است و از راه رفتن امتناع می کرد. به علت این علائم، 4 روز قبل از ارجاع به این مرکز، در بیمارستان بستری شد و به علت عدم تشخیص منشا تب، به این مرکز ارجاع داده شد. کودک با قومیت سیستانی، ساکن شهر، فرزند اول خانواده، ترم، حاصل زایمان طبیعی، وزن کنونی 20 کیلوگرم، حاصل ازدواج مادر 26 ساله، خانه دار، با سابقه ی G1P1A0L1، بدون مشکل خاصی در دوران بارداری و پدر 30 ساله، دارای شغل آزاد و منسوب و بدون سابقه ی خانوادگی بیماری زمینه ای خاص می باشد. از بدو تولد تا 2 سالگی تغذیه با شیر مادر انجام شد و از 6 ماهگی در کنار تغذیه با شیر مادر، تغذیه کمکی شروع شد. واکسیناسیون کامل می باشد، مکمل های آهن و آ+د را دریافت کرده است. سابقه ی بستری و جراحی به علت بیماری های دیگر نداشت. قبل از بستری نیز سابقه ی بیماری های عفونی نداشته است. در حال حاضر کلاس دوم ابتدایی می باشد که به علت بیماری یک هفته است که مدسه نرفته است. از نطر تکاملی، مشکلی ندارد. بعد از پذیرش و بستری، براساس شرح حالی که از مادر گرفته شد، تشخیص اولیه FUO  تب با منشا ناشناخته) گذاشته شد. علائم حیاتی بیمار کنترل شد و موردی نداشت.

درجه حرارت 37 درجه سانتی گراد، ضربان قلب 90 ضربه در دقیقه و تعداد تنفس 22 تنفس در دقیقه بود، IV line گرفته شد، آزمایشات ارسال شد.

جدول شماره 1: آزمایش هماتولوژی

جدول شماره2: آزمایش بیوشیمی خون

جدول شماره3: آزمایش آنالیز ادرار

جدول شماره4: آزمایش سرولوژی

جدول شماره5: آزمایش مدفوع

جدول شماره6: آزمایش کشت ادرار

جدول شماره 7: آزمایش هماتولوژی

جدول شماره8: آزمایش ایمونولوژیک

..... گزارش شد که نشان دهنده ی وجود ...... می باشد. مجددا در تاریخ ....آزمایشات ارسال شدند که ......

یافته های آزمایشگاهی موید وجود التهاب در داخل بدن می باشد و نشان از آن دارد که کودک در کنار مشکل فعلی، آنمی فقر آهن نیز دارد. آزمایش آنالیز ادرار موردی نداشت و در کشت ادرار نیز بعد از 72 ساعت میکروارگانیسمی رشد نکرد. در آزمایش سرولوژی، آنتی استرپتولیزینo منفی گزارش شد اما فکتور روماتوئید مثبت گزارش شد که آرتریت روماتوئید را تایید می نماید.

در آزمایش مدفوع یافته غیر طبیعی گزارش نشد.

در آزمایش ایمونولوژیک نیز، ANA و Anti DNA منفی گزارش شدند.

سونوگرافی کامل شکم و لگن در تاریخ 18/12/90 انجام شد و گزارش شد که کبد با سایز تقریبی 121 سانتی متر می باشد و اکوی نرمال دارد، ضایعه لوکالیزه در کبد و کیسه صفرا رویت نشد. طحال با سایز تقریبی 85 میلیمتر و اکوی نرمال دارد. کلیه راست و کلیه چپ با ابعاد و اکوی نرمال گزارش شد و هیدرونفروز یا ضایعه فضاگیر دیگر در کلیه رویت نشد. مثانه ضخامت جداری و اکوی نرمال دارد.

همچنین الکتروکاردیوگرام گرفته شد و یافته غیرطبیعی در آن رویت نشد. جهت اطمینان از عدم تاثیر آرتریت روماتوئید بر روی قلب، اکوکاردیوگرافی توسط فوق تخصص قلب کودکان انجام شد و نقص کوچکی در دیواره ی بین دو دهلیز گزارش شد و عملکرد دهلیز چپ خوب گزارش شد.

براساس شرح حال و نتیجه ی آزمایشات، تشخیص قطعی آرتریت روماتوئید جوانان برای کودک مطرح شد.

رژیم غذایی معمولی اجرا شد. سرم تراپی با سرم قندی نمکی صورت گرفت، علائم حیاتی هر چهار ساعت کنترل شد که تنها درجه حرارت 38.5 درجه سانتی گراد بود و شربت استامینوفن جهت کنترل داده شد. پاشویه انجام شد. آنتی بیوتیک تراپی با آنتی بیوتیک سفتریاکسون به مدت 6 روز صورت گرفت و سرانجام بیمار پس از 6 روز بستری در تاریخ 22/12/90 با بهبود نسبی علائم ترخیص شد.   بحث: آرتريت های روماتيسمی جوانان که معمولا تحت عنوان ارتريت مزمن جوانان يا ارتريت روماتوئيد جوانان شناخته مي شود، شامل مجموعه هتروژنی از بيماري های روماتيسمی می شود، که مشخصه عمومی آن ها وجود التهاب در يک يا چند مفصل می باشد. معمولا علائم سيستميک نيز به همراه دارند (5).

این بیماری ممکن است با تورم مفصل، لنگیدن، تب نیزه ای و یا راش شروع شود. علام می توانند شامل سفتی و درد مفصل، محدودیت دامنه حرکتی مفصل، مفصل گرم و قرمز و متورم و کودک ممکن است از استفاده از اندام مبتلا اجتنای کند یا بلنگد. تب های شدید روزانه، راش در ناحیه تنه و انتها ها که با نوسان تب روز و محو می شوند، پوست دردناک، تورم غدد لنفاوی. همچنین ممکن است باعث مشکلات بینایی شود(6).

در این مورد نیز بیمار با تب های نوسانی، راش که با نوسانات تب بروز می کرد و محو می شد، لنفادنوپاتی یک طرفه گردنی و آرترالژی هر دو مچ پا که باعث اجتناب از راه رفتن شده بود، مراجعه کرد و براساس این علائم بالینی تشخیص گذاشته شد. از حدود ده سال قبل با توجه به کيفيت زندگی و سير بيماری در مبتلايان به آرتريت های روماتیسمی جوانان که درمان های موثری را ايجاب می نمود و نيز موفقيت درمان بيماري های روماتيسمی بزرگسالان بوسيله متوتوترکسات، استفاده از اين دارو در درمان بيماري های روماتيسمی کودکان نيزمعمول و در حال حاضر بسيار متداول شده است. ناهیدی در مطالعه ی خود به این نتیجه رسید که متوترکسات در حال حاضرکاربرد وسيعی در بيماري های روماتيسمی کودکان دارد و بهتر است قبل گذشتن دو سال ازتشخيص بيماری و قبل از ظاهر شدن علائم راديولوژيک به کار برده شود. عوارضی که منجر به قطع دارو شوند در کودکان زياد نيست، بعضی عوارض را می توان با مصرف اسيد فوليک کاهش داد.کاهش آب بدن به هر دليل باعث افزايش عوارض می شود(5).

در این مورد بیمار تنها تحت درمان با آنتی بیوتیک سفتریاکسون و شربت استامینوفن جهت کنترل تب قرار گرفت و علی رغم توصیه مطالعات برای تجویز متوتروکسات، از این دارو برای کنترل علائم در بیمار استفاده نشد. سیار و همکاران در مطالعه ی خود به این نتیجه رسیدند که به علت مکانيسم ايمونوپاتوژنی مشابه بين دو بيماری پريودنتيت و RA، احتمال وجود ارتباط ميان دو بيماری وجود دارد. در این مطالعه، کودک سابقه ی بیماری عفونی قبل از بستری را نداشت(7).

برنامه مدیریت آرتریت روماتوئید جوانان باید اجازه تجربه تکامل را علی رغم وجود بیماری التهابی به کودکان بدهد. داروها مفید هستند، اما خیلی تسکینی نباشند و همه ی آن ها توکسیک اند. فعالیت بدنی باید در جهت بهبود فعالیت مفصل ها و بر گرداندن قدرت عضلانی طراحی شود(8).

نتیجه گیری: علائمی چون تب، راش، درد مفاصل و تورم غدد لنفاوی می تواند علائمی از بیماری آرتریت روماتوئید جوانان باشد و بیان این علائم از جانب کودکان باید جدی تلقی شود و توسط خانواده مورد پیگیری قرار بگیرد. با توجه به این که آرتریت روماتوئید جوانان درمان قطعی ندارد، لزوم درمان های حمایتی را مطلبد و باید آموزش های لازم در خصوص فعالیت بدنی و ورزش؛ پیگیری معاینات چشم و قلب به خانواده ی این بیماران داده شود.

تقدیر و تشکر: از پرسنل محترم آمار و مدارک پزشکی جهت در اختیار دادن پرونده ی بیمار تقدیر و تشکر می نمایم.

منابع:................




بررسی رشد و تکامل کودک 12 ماهه مبتلا به مننژیت

شرح حال: بیمار شیرخوار 12 ماهه ای است که به علت تب و تشنج در تاریخ ... در بیمارستان بستری شده است. از یک هفته  قبل از بستری تب داشته که اقداماتی شامل پاشویه، شیاف استامینوفن و قطره استامینوفن برای شیرخوار انجام شد. به علت عدم بهبود تب و بی قراری کودک، به مطب پزشک مراجعه و تحت درمان با دارو های سفالکسین و استامینوفن قرار گرفت. سپس روز قبل از بستری یک نوبت تشنج کرد که درمان خانگی توسط مادربزرگ انجام شد و علی رغم همه ی اقدامات، تب بهبودی یافت و سرانجام به بیمارستان آورده شد.

طی شرح حالی که از مادر گرفته شد؛ نوزاد با قومیت ترکمن، فرزند اول خانواده، ترم، حاصل زایمان طبیعی، وزن بدو تولد 3500گرم، وزن کنونی 9400 گرم، دور سر 48سانتی متر، قد 75 سانتی متر می باشد. شیرخوار ساکن روستا، حاصل ازدواج مادر28 ساله، خانه دار و دارای تحصیلات دیپلم با سابقه ی G1P1A0L1 و پدر 31 ساله، دارای شغل آزاد و تحصیلات سیکل، منسوب و بدون سابقه ی خانوادگی بیماری زمینه ای خاص می باشد.

مادر، مراقبت های پری ناتال را پیگیری می کرد و هر ماه به مرکز بهداشت روستا مراجعه داشته است. نوزاد حین زایمان دچار مشکل خاصی نشد و بعد از تولد، دیورز و دفع داشت و فاقد ناهنجاری های ظاهری بود. در روز سوم تولد غربالگری تیروئید برای نوزاد انجام شد و مشکل خاصی نداشت. شیرخوار در منزل و توسط پدر و مادر نگهداری می شود.

از بدو تولد تاکنون تحت تغذیه با شیر مادر بوده است، تغذیه تکمیلی از 7 ماهگی برای شیرخوار شروع شد و حساسیت نداشت. قطره مولتی ویتامین و آهن را دریافت می کند. واکسیناسیون به طور منظم اجرا شده است، از نظر تکاملی گردن گرفته، می تواند بنشیند، غلت می زند، اشیاء را در دست می گیرد و با میل خود اشیاء را رها می کند. به واژه خیر پاسخ می دهد و اصوات نامفهمومی تولید می کند. در معاینه فیزیکی، فونتانل قدامی برجسته بود. ختنه صورت نگرفته است.

 جسمی   

حرکتی عمده  

حرکتی ظریف 

  زبان    اجتماعی شدن و شناختی


    وزن تولد 3 برابر می شود.-

   قد زمان تولد 50درصد افزایش می یابد.- 

  دور سر و سینه مساوی می شود.- 

  رفلکس لاندا در حال ناپدید شدن است.-   

رفلکس بابنسکی حذف شده است.- 

  انحناء کمر مشخص است: لوردوز در جریان قدم زدن مشخص است.

    -    با گرفتن یک دست راه می رود.-    به خوبی گشت می زند.- 

  ممکن است کوشش کند لحظه ای بایستد، ممکن است اولین قدم را به تنهایی بردارد.- 

  بدون کمک می تواند از وضعیت ایستاده به حالت نشسته در آید. 

   -    مکعب را درون جعبه رها می سازد.-  

سعی می کند برجی را با  دو مکعب بسازد ولی موفق نمی شود. - 

  سعی می کند گلوله ای را درون ظرفی که دهانه ی تنگی دارد، بیندازد ولی موفق نمی شود. -    می تواند کتاب را ورق بزند.    -  

اشکال ساده هندسی را تشخیص می دهد (مثلا دایره)-

   در هنگام فقدان بینایی، هماهنگ با دو چشم ممکن است تنبلی چشم ظهور یابد. - 

  می تواند شی در حال حرکت سریع را تعقیب کند.-

    پاسخ به صدا را کنترل کرده و خود را تطبیق می دهد: جهت شنیدن مجدد آماده است.  

-    می تواند 5-3 لغت را به جز ماما و بابا بگوید. - 

  مفهوم لغت های مختلف را درک می کند. -

   اشیاء را با ذکر نام تشخیص می دهد. -  

صدای حیوانات را تقلید می کند. -

   امر ونهی ساده را درک می کند .

   -    عواطفی مثل محبت، حسادت، خشم و ترس را نشان می دهد. -

   از محیط شناس لذت برده و در جستجوی دور شدن از والدین می باشد. - 

  از موقعیت ناشناس می ترسد و به والدین می چسبد.-  

ممکن است عادت استفاده از پتوی ایمن یا اسباب بازی مورد علاقه را نشان دهد. -  

علاقه زیادی به تمرین مهارت های حرکتی دارد. -

   به دنبال جستجوی شی است حتی اگر قاءم نکرده باشند ولی فقط جایی را جستجو می کند که آخرین بار دیده است.


وزن بدو تولد: 3500 گرم  و وزن کنونی: 9400 گرم می باشد که 3 برابر وزن بدو تولد می باشد.-  

قد بدو تولد 45سانتی متر می باشد و قد فعلی 75 سانتی متر می باشد که 50 درصد افزایش یافته است.

-    دور سر48 سانتی متر  ودور  سینه 45 سانتی متر است که تقریبا مساوی است.

-    رفلکس لاندا حذف نشده است.

-    رفلکس بابنسکی حذف شده است

.-    به علت بستری در تخت و بی حالی، انحنا کمر قابل بررسی نبود.

-    4 دندان در فک فوقانی و 4 دندان در فک تحتانی دارد.

-    فونتانل خلفی بسته شده اما فونتانل قدامی برجسته است.

    -    با کمک پدر یا مادر و اطرافیان و گرفتن یک دست می تواند راه برود. - 

  بدون کمک می تواند از حالت ایستاده، بنشیند.

-    گردن گرفته  و بدون این که تعادلش به هم بخورد،  می تواند بنشیند-

   روی دست ها و زانو ها راه می رود و غلت می زند.

  -    آجر های اسباب بازی اش را گاهی اوقات به داخل ظرف پرتاب می کند اما موفق نمی شود دقیقا آن ها را به داخل ظرف بیندازد. - 

  هنگام بازی کردن، فقط آجرها را کنار هم قرار می دهد و نمی تواند آن ها را روی هم بگذارد. -  

کتاب های داستان و کتاب های خواهر و برادرش را ورق می زند و گاهی پاره هم می کند.

-    می تواند اشیاء را با نوک انگشتانش بگیرد و با اراده ی خودش، آن ها را رها کند.  

  -    اشکال مربع، مثلث و دایره بر روی کاغذ ترسیم شد اما قادر به تشخیص نبود.

-    خودکار سریع مقابل چشمانش حرکت داده شد و با چشمانش خودکار را دنبال کرد.

-    با شنیدن هر صدایی صورتش را به طرف منشا صدا بر می گرداند و هنگام شیر خوردن، زمانی که اسمش را صدا مادر صدا کرد، شیر خوردن را رها کرد و مادرش را نگاه کرد.  

  -    به گفته ی مادر می تواند چندین لغت بگوید اما با تلفظ اصلی اش متفاوت است و فقط با اشاراتی که می کند، می توان منظورش را متوجه شد.

-    مفهوم لغت های مختلف مثل بکن، نکن ، بلی و خیر را می فهمد و عکس العمل نشان می دهد.

-    اشیاء را ذکر نام تشخیص می دهد، مثلا گفته شد شیشه شیر، سریع آن را گرفت.

-    صدای حیواناتی مثل گربه و سگ و گوسفند  را تقلید کرد اما باید گفته می شد هاپو، پی شی، ببیی.

-     وقتی در جمع بچه های همسایه و دختر خاله و پسرخاله های کوچکش قرار می گیرد، از برخوردهای اطرافیان با آن ها به آن بچه ها حسادت می کند و اگر چیزی را بخواهد و در اختیارش نگذاری، قهر می کند و جیق می زند و وقتی نوزادی را می بیند، نوازش می کند.

-  از بودن در محیط های خانوادگی لذت می برد وبه راحتی از والدین دور می شود.

-    وقتی وارد محیط غریبه می شود یا افراد غریبه نزدیکش می شوند به مادرش می چسبد و با آن ها ارتباط برقرار نمی کند.

-    اسباب بازی یا پتوی ایمن ندارد و زیاد به اسباب بازی هایش وابسته نیست.

-    حداثر تلاش خود را  می کند تا شی قائم کرده را پیدا کند و اگر پیدا نکند، خشمگین می شود.




مراقبت پرستاری معنوی از بیمار مبتلا به فلج مغزی که در مراحل اتهایی زندگی بود

بهار 1391در بخش اورژانس شیفت داشتم که مربی جهت آزمون داپس تماس گرفتند و باید برای آزمون عملی به بخش عفونی می رفتم. به من گفتند که پروسیجر مورد امتحان، تعویض لوله بینی معده ای برای کودک مبتلا به فلج مغزی در مرحله انتهایی زندگی می باشد. وسایل مورد نیاز را جمع کردم، وارد اتاق بیمار شدم، با بیماری مواجه شدم که خیلی لاغر و ضعیف و معصوم که روی تخت دراز کشیده بود و کلی دشتگاه بهش وصل بود. اصلا دوست نداشتم که اذیتش کنم. مادر بیمار هم روی تخت مقابل بیمار خوابیده بود. برای انجام پروسیجر باید از مادر بیمار اجازه می گرفتم، صدایش کردم، با صدای من از خواب پرید و با بهت گفت بچم چیزیش شده؟ خودمو معرفی کردم و گفتم نه، توضیح دادم که چرا می خواهیم لوله را عوض کنیم، اما مادر همه اش می گفت یک هفته قبل لوله را عوض کردند و وقتی لوله را گذاشتند، کلی خونریزی کرد و من نمی خواهم لوله را عوض کنید و بچه ام اذیت شود. در پاسخ به نگرانی مادر گفتم که ما به سر لوله را ژل می زنیم که راحت وارد بینی می شود و خونریزی نمی کند. سپس پرسیدم آیا اجازه می دهید؟ مادر بدون پاسخ به سوال من و بدون هیچ عکس العملی از رضایت یا عدم رضایت، اتاق را ترک کرد. من هم با فکر این که همراه بیمار رضایت داده است، شروع کردم به انجام پروسیجر. کارم که تمام شد، چون سطل زباله عفونی داخل اتاق نبود، از اتاق خارج شدم، به محض ورود به داخل محوطه بخش، دیدم مادر دارد با گریه به سرپرستار می گوید: من که می دانم نباید لوله عوض بشه، چون تازه عوض کردن، پزشکش هم بعداز خونریزی که اتفاق افتاد گفت دیگه عوضش نکیند. من که می دانم چون دانشجو می خواد کار یاد بگیره، باید عوضش کنید و بچه منو اذیت کنید. من بی توجه به گفتگوی مادر و سرپرستار دوباره به داخل اتاق بیمار رفتم. پس از چند دقیقه مادر وارد اتاق شد و من به ایشان گفتم که لوله را عوض کردیم و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و خونریزی هم نکرد. سپس گفتم اگر دوست نداری کاری برای فرزندت انجام شود، در پاسخ به سوال من که اجازه می دهید یا خیر؟ بگو نه. اجازه دادن به ما برای انجام اقدامات درمانی حق طبیعی شماست. از طرفی من دانشجوی ترم هشت هستم، تقریبا یک ماه دیگه باید بیام بیمارستان کار کنم و پرستار میشم و مربی من هم کنار من استاده بود و به کار من نظارت می کرد، پس جای نگرانی نبود. وقتی اینارو گفتم، مادر همه اش به بچه اش نگاه می کرد و با گریه بهم گفت که دست شما درد نکنه، خیلی زحمت می کشید، اگه من مخالفت می کنم به خاطر اینه که دکترش گفته دیگه هیچ امیدی نیست و لحظه های آخر عمرشه. وقتی این اذیت میشه، انگار من اذیت میشم و دردش که میاد، من دردم میاد. وقتی مادر این جملات را می گفت، من خیلی ناراحت شده بودم، به مادر گفتم عمر دست خداست و اگر پزشکش هم اینو گفته، احتماله و قطعیت نداره. مادر به من لبخند زد و از من تشکر کرد و گفت اینا همه تو دلم مونده بود، این مدتی که اینجام؛ هیچ کس به من توجه نکرده که تو چرا هی می گی که بچمو اذیت نکنین.از پرسنل درباره ی علت فلج مغزی بچه پرسیدم و گفتند، هنگام تولد، ایکتر بود و باید حتما در بیمارستان بستری می شد، پدر بزرگی داشت که مخالفت کرد و بچه و مادر مرخص شدند و پدربزرگ به بچه شیر خشت داد، بعد از مدتی خانواده دیدند که بچه اصلا رشد نمی کند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. به پزشک مراجعه کردند و گفت که زردی روی مغزش تاثیر گذاشته و فلج مغزی شده است. پدربزرگ با شنیدن این خبر در جا فوت کرد.



شیوه نگارش مقالات گزارش موردی

The Structure of a Case Report

تاريخچه نگارش موارد/ گزارش موردي

بقراط حكيم

 پيش از ميلاد مسيح

كشف بيماري ايدز

سر ويليام اوسلر

انتخاب يك گزارش موردي

موضوع باید جذابیت داشته باشد.

منحصر به فرد باشد.

مطلب جديدي براي بيان كردن داشته باشد.

بسیار اختصاصی باشد:

تنها 184 مورد از 140هزار مورد گزارش شده در بين سال هاي 1996 تا 2000 به موضوعات عمومي مرتبط با مراقبت بيماران مي باشد

هر موضوع نادری برای یک گزارش مورد مناسب است.ص    غ

انتخاب موضوع گزارش مورد آموزشی Educational case report: 

شرح یک علامت غیر معمول از یک بیماری معمول

  شرح یک واقعه غیر معمول در سیر بیماری خاص

عوارض گزارش نشده داروها و روش های درمانی

پاتوژنز احتمالی ناشناخته و اتیولوژی غیر معمول بیماری ها

گزارش مورد تشخیصی Diagnostic/assessment case report 

روش های جدید و غیر معمول تشخیص بیماری های معمول یا خاص  اشتباهات تشخیصی و دلایل آنها

گزارش مورد درمانی treatment/management case report  روش های جدید، تصادفی یا غیر معمول درمان و نگهداری بیماران

تعداد بیمارانCase report:

تعداد موارد گزارش شده کمتر از 5 مورد

Case series: تعداد موارد گزارش شده 15 - 5 مورد

Descriptive – cross sectional: تعداد موارد گزارش شده بیش از 15

ساختار يك گزارش موردي نويسنده (نويسندگان): بهتر است تعداد نویسندگان بیش از 3 یا 4 نفر نباشد

عنوان: دقیق و برآوردی از مورد گزارش شده باشد

خیلی از اوقات با عنوان گزارش یک مورد شروع می شود

خلاصه: شامل اهداف، گزارش مورد و نتیجه گیری، واژگان کلیدی

مقدمه: اطلاعات زمینه ای در مورد موضوع و مرور متون

معرفی مورد

بحث

نتیجه گیری

تقدیر و تشکر

منابع

مقدمه

مقدمه بايد جذاب و شامل موضوع، هدف و ويژگي هاي منحصر به فرد مورد گزارش شده باشد

بهتر است از سه پاراگراف بيشتر نشود

شامل اشاره ای به اطلاعات زمینه ای در مورد موضوع مورد نظر و مرور متون مختصر باشد در انتها دلیل نوشتن گزارش خود و یا تفاوت آن را با موارد گزارش شده ذکر نماید

معرفي بيمار/گزارش مورد:

1 . معرفي شرايط بيمار

2 . تاريخچة بيماري و سيرآن

 3. معاينات باليني

 4. تست هاي آزمايشگاهي و ساير تست هاي پاراکلينيک

 5.تشخيص هاي اوليه و درمان و  پيش آگهي مورد انتظار

 6. پيش آگهي اتفاق افتاده معادل روش کار مقالات تحقیقی می باشد

اطلاعات عمومی و دموگرافیک بیمارشرح حال (مشکل اصلی بیمار، سیر آن، سابقه بیماری های قبلی و مشخصات روانی و اجتماعی و مرور سیستم ها و ...)

کلیه معاینات بیمار و نتایج پاراکلینیک (آزمایشگاهی و تصویربرداری) از ذكر يافته طبيعي كه به گزارش فعلي يا رد شرايط مشابه با آن كمك نمي كند خودداري نمايد.

در موارد تشخیصی و درمانی کل روش با جزئیات کامل ذکر شود

مرور متون: 1. منابع مورد استفاده

 2. کلمات کليدي مورد استفاده

 3.نتايج جستجوها به طور خلاصه بحث: بيان اهميت و علت گزارش اين موضوع

1- بيان منابع مرتبط

2- بيان فرضيه مقاله

3-  سير تشخيص و درمان: با ارايه جدول، شکل و تصوير

4- سرانجام بيمار (مداخلات دارويي، عوارض، پيامدهاي ايجاد شده و شرايط نهايي بيمار) مهمترين قسمت يك “گزارش موردي ” را تشكيل مي دهد.

مقایسه مورد با موارد مطرح شده قبلی با تفضیل زیادبحث در مورد تشخیص افتراقی ها علت استفاده از روش تشخیصی یا درمانی جدیدبحث و تحليل وضعيت نهايي بيمار ذکر محدوديت هاي يافته هاي ذكر شده

نتيجه گيري و پيشنهادات (چه می آموزيم؟)

در نتیجه گیری باید به نکته آموزشی که از گزارش به دست آمده اشاره کرد و در واقع پاسخی به هدف مقاله است

 ارائه پيشنهادات احتمالي براي تحقيقات تكميلی

تقدیر و تشکر تقدیر از کلیه کسانی که در روند تشخیص، درمان و ... بیمار سهیم بودند

تقدیر از سایر افراد همکار با ذکر نوع همکاری

مراجع

در كل حجم پيشنهادي براي يک “ گزارش موردي” در حدود 1500 تا 2500 كلمه با 20 تا 30 رفرانس مي باشد

لیست کردن منابع بر طبق دستورالعمل مجله مورد نظر پيشنهاد مي شود حداكثر بين 20 تا 30 رفرانس داشته باشد

نتیجه گیری و پیشنهادات نقطه تمرکز نتیجه گیری خلاصه ای از گزارش است ص غ


كجا چاپ كنيم؟

در یک مطالعه از 249 ژورنال معتبر 163 مورد، مقالات گزارش مورد چاپ می کردند:

81 درصد ژورنال های داخلی

23/38درصد ژورنال های جراحی

27/44درصد ژورنال های عمومی

تحقیق قبل از نوشتن ضروری است

نمونه اي از فرم داوري مقالات “گزارش موردي”

۱- عنوان مقاله براي ارائه مناسب است.

۲- مورد گزارش شده بر اساس جستجوي انجام شده در مدلاين مهم و نادر است.

۳- شرح حال ارائه شده روند تشخيص و درمان بيماري را ممکن مي سازد.

۴- يافته هاي باليني مرتبط به خوبي بيان شده است.

۵- يافته هاي پاراکلنيک مرتبط به خوبي گزارش شده است.

۶- معرفي مورد گزارش شده نتايج مهمي دارد.

۷- نويسنده به روشني نتايج را بيان کرده است.

۸. گزارش موردي به خوبي نوشته شده است.

۹.  شواهد مرور کافي در منابع پزشکي وجود دارد.

۱۰. اين گزارش موردي اطلاعات جديد به منابع پزشکي اضافه مي کند.

۱۱. به طور کلي و با توجه به سئوالات قبلي، اين گزارش موردي جهت چاپ قابل قبول است.

ابزار داوري گزارش موردي (تمامي موارد به صورت موافق، مخالف و غير قابل بررسي امتياز داده مي شود)